پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

نور شریعت ( محلی برای نشر آراء فقهی و اصولی، مباحث درسی و تألیفات علمی)

پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

نور شریعت ( محلی برای نشر آراء فقهی و اصولی، مباحث درسی و تألیفات علمی)

پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»


۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله هاشمی نسب» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
اعتراض به وام‌هایی که به نام وفاق به اهل سنت اختصاص یافت: نگاهی به عدالت و برابری حقوق شهروندی.
در دنیای معاصر و در سایه پیشرفت‌های اقتصادی، نیاز به تسهیلات مالی برای رشد و توسعه پایدار اقتصادی امری انکارناپذیر است. اما زمانی که سیستم‌های مالی اقدام به اعطای وام و تسهیلات بر اساس ملاحظات مذهبی یا قومی می‌کنند، این عمل نه تنها به عدالت ناپایدار منجر می‌شود، بلکه نقض جدی اصول بنیادین حقوق بشری و حقوق شهروندی را به همراه دارد. در این راستا، مساله اعطای وام به اهل سنت به نام وفاق، موضوعی است که نیازمند بررسی عمیق و انتقادی است.
به وضوح می‌توان گفت که این نوع اقدام نه تنها به اهل سنت یا مذهب و دین خاصی محدود نمی‌شود، بلکه شالوده این عمل، سخیف و مضحک، برخلاف اساس عدالت اجتماعی و اصول اسلامی است. در نگاه دین اسلام، برابری و عدم تبعیض بین تمامی شهروندان فارغ از مذهب، نژاد و قومیت، جزو اصول پایه‌ای و غیرقابل انکار است. پیروان تمامی ادیان اعم از شیعه، اهل سنت، یهودی و مسیحی باید به یکسان به حقوق و فرصت‌ها دسترسی داشته باشند. لذا هر گونه تمایز و تفکیک در برخورد با افراد بر اساس مذهب و دین، مغایر با احکام شرعی و اصالت انسانی در جوامع اسلامی به شمار می‌آید.
این تقسیم‌بندی نادرست و مغرضانه در اعطای وام، نه تنها یک عمل تبعیض‌آمیز محسوب می‌شود، بلکه به صورت غیرمستقیم احساس جدایی و بیگانگی در بین مردم ایجاد می‌کند. چنین بی‌عدالتی‌ای موجب تضعیف وفاق ملی و اجتماعی می‌شود، زیرا باعث بروز تنش‌ها و نارضایتی‌ها در بین اقشار مختلف جامعه می‌گردد. دوگانگی‌هایی که از این قبیل اقدامات ناشی می‌شود، نه تنها به نفع گروه‌های خاص نیست، بلکه در بلندمدت به زیان جامعه‌ به عنوان یک کل درمی‌آید.
علاوه بر اینکه این عمل از دیدگاه دینی و فرهنگی منفور است، از منظر قانونی نیز با نقض صریح حقوق شهروندی مواجه است. در قوانین اساسی و حقوقی اکثر کشورها، صراحتاً ذکر شده است که دولت و نهادهای مالی، از جمله بانک‌ها، نمی‌توانند بر پایه عناوین موهوم و اکتسابی، شهروندان را از یکدیگر تفکیک کرده و بر اساس مذهب یا قومیت به آن‌ها امتیازات ویژه‌ای اعطا کنند. در حقیقت، این رویه به نوعی خیانت به بهبود شرایط زندگی شهروندان تلقی می‌شود و بدعتی خطرناک در زمینه حقوق بشر به شمار می‌رود.
در دنیای امروز که به سمت جهانی‌ شدن و یکپارچگی در حال حرکت است، نیاز به ایجاد توازن و عدالت در سیستم‌های مالی و اجتماعی حس می‌شود. بر این اساس، حذف هرگونه تفکیک در اعطای وام و تسهیلات مالی، نه تنها یک ضرورت اخلاقی و انسانی است، بلکه یک الزام قانونی و شرعی نیز به شمار می‌آید. راهکارها باید به گونه‌ای باشد که تمام اقشار جامعه از شانس برابر برای بهره‌مندی از امکانات مالی برخوردار باشند، و در این راستا، بانک‌ها و نهادهای دولتی باید با تدبیر و انصاف عمل کنند.
در نهایت، این ندا باید به گوش مسئولین رسیده و تأکید شود که عدالت اجتماعی و تأمین حقوق شهروندی تنها از طریق رعایت حقوق همه اقشار، بدون در نظر گرفتن ملاحظات مذهبی و قومی، محقق می‌گردد. برای تحقق این امر، همگان باید دست به دست هم دهند و در راستای ایجاد یک جامعه عادلانه و متعادل گام بردارند. امید است که این اعتراض به درستی شنیده شود و گامی موثر در راستای تحقق عدالت اجتماعی و حقوق بشر در جامعه اسلامی ما باشد.


أقل الخلیقه ، السید صائب الهاشمی الطباطبائی الجیلانی
 

شیخ محمد سبحانی


🔻روانشناسی و جامعه شناسی در ادبیات فقهِ فردی و اجتماعی؛

✍️ استاد معظم دکتر سید صائب هاشمی نسب
(روانشناس، مجتهد، مدرس دروس خارج حوزه علمیه قم)

در عصر حاضر، تحولات شگرفی در زمینه‌های روانشناسی و جامعه‌شناسی به وقوع پیوسته است که نیاز به بررسی و تحلیل در قالب ادبیات فقه فردی و اجتماعی را بیش از پیش ضروری می‌سازد. انسان معاصر با چالش‌ها و پیچیدگی‌های جدیدی روبه‌رو است که نمی‌توان آن‌ها را صرفاً از منظر دینی و دستوری مورد ارزیابی قرار داد. این مسأله به‌خصوص در زمینه‌های اعتقادی و باطنی مطرح می‌شود که گاهی اوقات نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای واقعی و پیچیده‌ی روحی و اجتماعی افراد باشند.

روانشناسی به‌عنوان علمی که به مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان می‌پردازد، می‌تواند به‌عنوان یک ابزار کلیدی در فهم بهتر انسان و جامعه‌ی معاصر در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، جامعه شناسی نیز با بررسی ساختارها و روابط اجتماعی به ما کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از وضع موجود و چالش‌های اجتماعی پیدا کنیم. این دو علم، با داشتن چهارچوب‌های نظری و تجارب عینی، می‌توانند در ادبیات فقه فردی و اجتماعی بکار گرفته شوند و مفاهیم مذهبی و دینی را در قالبی تازه و نوین ارائه دهند.

با توجه به جامعه‌ای که به‌سرعت در حال تغییر و تحول است، اذهان افراد به سمت سؤالات عمیق‌تری در حوزه‌هایی چون معنا، هدف زندگی و ارتباطات انسانی سوق پیدا کرده است. در چنین شرایطی، تکیه صرف بر دستورات دینی و اعتقادات باطنی نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای روحی و روانی افراد باشد. در واقع، افراد معاصر به‌دلیل تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی، ممکن است خود را از چهارچوب‌های سنتی دینی دور احساس کنند و بیشتر به دنبال پاسخ‌های منطقی و علمی باشند. در این زمینه، اندک افرادی که همچنان به اصول فقهی سنتی پایبند(۱) مانده‌اند نیز، دغدغه‌های خاص خود را دارند و ممکن است به دنبال تبیین مفاهیم معنوی در چارچوب زندگی روزمره خود باشند.
از منظر جامعه‌شناختی، ساختارهای اجتماعی و نهادها نیز با چالش‌های جدیدی مواجه هستند. خانواده، آموزش و پرورش، و رسانه‌ها به‌عنوان نهادهای کلیدی، نقش مهمی در شکل‌گیری ذهنیت‌ها و رفتارهای فردی و جمعی ایفا می‌کنند. در واقع، این نهادها می‌توانند هم به‌عنوان منابعی برای پشتیبانی از فردیت و هم به‌عنوان عواملی برای محدودیت‌های اجتماعی عمل کنند. فرآیندهای جامعه‌شناختی مانند گروه‌سازی، هنجارها و ارزش‌های اجتماعی، تأثیر عمیقی بر روی ادبیات فقه فردی و اجتماعی دارند و می‌توانند موجب تحولات جدیدی در فهم دین و معنای زندگی شوند.

در این راستا، تأکید بر تعامل میان روانشناسی و جامعه‌شناسی با فقه فردی و اجتماعی، می‌تواند به ارائه راهکارهای بهتری در مواجهه با چالش‌های کنونی منجر شود. برای نمونه، می‌توان با استفاده از مباحث روانشناسی، به تحلیل فرآیندهای تصمیم‌گیری فردی در قالب فقهی پرداخت و با ارائه مشاوره‌های روانشناختی مبتنی بر اصول اسلامی، کیفیت زندگی را بهبود بخشید. همچنین، بررسی‌های جامعه‌شناختی در ارتباط با تغییرات اجتماعی، می‌توانند به فهم بهتری از اثرات این تغییرات بر روی نهادهای دینی و ادبیات فقهی منجر شوند.

به‌طور کلی، اگرچه برخی افراد هنوز به اصول و قواعد دین به‌عنوان مبنای زندگی خود پایبندند، اما اکثریت مردم به‌دلیل تجربیات جدید و تغییرات اجتماعی به‌سوی رویکردهای متنوع و علوم انسانی سوق یافته‌اند. برای مقابله با این چالش‌ها، لازم است که فقه فردی و اجتماعی نه‌تنها به مباحث سنتی پایبند باشد، بلکه بر اصول علمی و روانشناختی نیز تأکید ورزد. بدین ترتیب، فقه می‌تواند به‌عنوان یک مبنا برای پاسخ به سؤالات پیچیده انسانی و اجتماعی عمل کند و به‌جای انزوا و فاصله‌گذاری، زمینه‌های گفت‌وگو و تعاملات سازنده را فراهم می‌آورد.

در پایان، می‌توان گفت که ادبیات فقه فردی و اجتماعی نیازمند یک رویکرد نوین است که با بهره‌گیری از مباحث روانشناختی و جامعه‌شناختی، به فهم عمق‌تری از انسان و جامعه امروز دست یابیم. این تعامل می‌تواند موجب ایجاد راهکارهای مؤثری برای مسائل روزمره انسانی شد و سبب ارتقاء کیفیت زندگی فردی و اجتماعی گردد. بدین‌سان، روانشناسی و جامعه‌شناسی به‌عنوان دو علم کلیدی، می‌توانند در بازتعریف دین، معنویت و اخلاق در دنیای معاصر نقش بسزایی ایفا کنند.


(1)  پی نوشت:

در توضیح این نکته، لازم است به چندین مفهوم مهم توجه شود. ابتدا، باید اذعان کرد که پایبندی اندک برخی افراد به اصول فقهی سنتی به معنای نادیده گرفتن ارزش‌ها و مبانی نهادینه شده در اعتقادات دینی نیست، بلکه نمایانگر نوعی عدم برخورداری از عمق در درک و بهره‌برداری از مفاهیم دینی است. این افراد ممکن است در ترویج و تبلیغ دین، به روش‌های سنتی متکی باشند که در زمان خود کارآیی داشته‌اند، اما در شرایط امروز نیازمند بازنگری و نقد بیشتری هستند.

ثانیاً، اهمیت دارد که توجه کنیم این رویکرد سطحی به دین ممکن است منجر به عدم توانایی در مواجهه با چالش‌های جدید فرهنگی و اجتماعی شود. در این صورت، ناقص بودن دانش دینی می‌تواند از شدت اثرگذاری آن‌ها بر جامعه بکاهد و به نوعی نسل جدید را از مبانی ارزشمند دین دور کند. به همین دلیل، تشویق به تحقیق و تفحص در مباحث دینی و فراهم‌آوری زمینه‌های آموزشی مناسب، ضروری به نظر می‌رسد.

در نهایت، تأکید بر اینکه پایبندی به اصول و مبانی سنتی دین نباید به عنوان یک اشکال تلقی شود، بلکه باید به عنوان فرصتی برای ارتقا و تزکیه درک دین و مصالح آن مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین، ایجاد فضای گفت‌وگو و نقد سازنده برای بررسی و بازنگری رویکردهای دینی از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

 


#روانشناس
#روانشناسی_اجتماعی 
#جامعه
#زندگی
#حوزه_علمیه
#اجتهاد_اجتماعی
#نواندیشی 
#علامه_محقق_دکتر_هاشمی_نسب

شیخ محمد سبحانی