پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

نور شریعت ( محلی برای نشر آراء فقهی و اصولی، مباحث درسی و تألیفات علمی)

پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

نور شریعت ( محلی برای نشر آراء فقهی و اصولی، مباحث درسی و تألیفات علمی)

پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»


۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله سید صائب هاشمی نسب» ثبت شده است

غایة الوصول فی شرح الاصول: میراثی گران‌سنگ از آراء فقهای معاصر


مقدمه
کتاب «غایة الوصول» تألیف استاد معظم سید صائب هاشمی نسب، یکی از مهم‌ترین منابع در حوزه علم اصول فقه به شمار می‌رود که ضمن جامعیت، به تبیین نظرات فقهای معاصر پرداخته و ابعاد مختلف اصول فقه اسلامی را پوشش می‌دهد. علم اصول فقه، به مثابه بنیانی برای فهم فقه اسلامی، نقش اساسی در تطبیق احکام شرعی با شرایط مختلف زمان و مکان ایفا می‌کند و ضرورت آن در آموزش و تربیت فقها و طلاب علم بر هیچ‌کس پوشیده نیست. استاد هاشمی نسب، به عنوان یک مجتهد و محقق، توانسته است در این کتاب، آراء و نظرات فقهای تأثیرگذاری چون مرجع اعلی آیت‌الله العظمی سیستانی «ادام الله ظله الشریف» را به‌خوبی به تصویر بکشد و با شیوه‌ای جدید، مطالب علمی را در معرض دید علاقمندان قرار دهد.

اهمیت و جایگاه کتاب غایة الوصول
کتاب «غایة الوصول» به واقع یک مرجع جامع و کامل در مباحث اصول فقه است. این کتاب نه فقط مباحث را از زوایای مختلف بررسی می‌کند، بلکه به عنوان یک پل ارتباطی بین آراء مختلف فقها فعالیت می‌کند. اثرگذار بودن این کتاب به ویژه در تبیین نظرات آیت‌الله سیستانی و بهره‌گیری از آراء ایشان، موجب می‌شود که پژوهشگران و طلاب علم امروز به منابعی متصل شوند که به‌طور مستقیم بر روی تحولات علمی و فقهی جامعه تأثیر داشته‌اند. 
استاد هاشمی نسب، با شناخت عمیق و وسیعی که از علم اصول فقه دارد، توانسته است در این کتاب ضمن تلفیق آراء فقهای معاصر، بین فقه سنتی و فقه نوین جالی به وجود آورد. در حقیقت، «غایة الوصول» به نوعی تجلی‌بخش تحولات نظری در حوزه علمیه است که بی‌تردید تأثیراتش در آینده نه تنها بر روی طلاب بلکه بر روی متدولوژی‌های پژوهشی در اصول فقه نیز محسوس خواهد بود.

ارتباط کتاب با آراء آیت‌الله سیستانی
در کتاب «غایة الوصول»، استاد هاشمی نسب دو نوع روش را برای بهره‌گیری از آراء آیت‌الله سیستانی به کار برده است. نخست، اتصال ایشان به آیت‌الله العظمی خوئی و دوم، بهره‌گیری مستقیم از آراء آیت‌الله العظمی شیخ حسین حلی(که ایشان از اعضای هیئت استفتاء میرزای نائینی بوده اند).
استاد هاشمی نسب با تسلط بر این منابع و با توجه به شرایط زمانی و اجتماعی، توانسته است ابعاد و زوایای مختلف نظریات آیت‌الله سیستانی را مورد بررسی قرار دهد و از آن‌ها در مسیر تدوین این کتاب الهام بگیرد.
در این راستا، تحلیل تأثیر این دو منبع بر آراء استاد هاشمی نسب و انعکاس آن در «غایة الوصول» غیرقابل انکار است. نقاط قوت و نوآوری‌های کتاب در تبیین آراء آیت‌الله سیستانی، ضمن غنی‌سازی مباحث اصول فقه، فرصت‌هایی را برای پژوهشگران فراهم می‌آورد تا با استفاده از این منابع به شناخت عمیق‌تری از اصول فقه دست یابند.

تلفیق آراء فقهاء در غایة الوصول
یکی از ویژگی‌های بارز کتاب «غایة الوصول»، چگونگی تلفیق آراء فقهای مختلف در آن است. استادهاشمی نسب با بهره‌گیری از نظرات گوناگون و تلفیق آن‌ها، توانسته است مباحث اصول فقه را در یک قالب جامع و منسجم تنظیم کند. این امر نه تنها به غنی‌سازی محتوا کمک کرده، بلکه نقش مهمی در تحریک تفکر خلاق و انقلابی در طلاب و پژوهشگران ایفا کرده است.
تلفیق آراء مختلف در کتاب، بدین معناست که خواننده نه تنها با نظرات واحد مواجه نمی‌شود، بلکه به درک عمیق‌تری از تفاوت‌ها و شباهت‌های مباحث اصول فقه دست می‌یابد. این مسئله به روشن‌تر شدن جایگاه فقه و اصول فقه در نظام اسلامی و تربیت فقهای خلاق و نوآور منجر خواهد شد.

تأثیر کتاب بر تحولات علمی در حوزه علمیه
کتاب «غایة الوصول» تأثیر شگرفی بر پژوهش‌های علمی در حوزه اصول فقه داشته است. این کتاب، به عنوان یک منبع معتبر، تلاش می‌کند تا بر روند آموزش و تحقیق درباره اصول فقه به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیر بگذارد. همچنین، نقش آن در تربیت طلاب و پژوهشگران نیز حائز اهمیت است، زیرا با ایجاد یک چارچوب علمی محکم، به اصلاح روش‌ها و نگرش‌های نقادی در حوزه علمیه کمک می‌کند و امکان دخیل کردن تازگی‌ها و نوآوری‌ها را در پژوهش‌های علمی فراهم می‌آورد.
آینده پژوهی در حوزه علمیه نشان می‌دهد که تأثیر بلندمدت کتاب «غایة الوصول» بر کیفیت آموزش و پژوهش در اصول فقه می‌تواند به گسترش دامنه فقه و اصول آن کمک کند و زمینه‌ساز تحولات جدیدی در این عرصه باشد.
در پایان، به‌روشنی می‌توان گفت که کتاب «غایة الوصول» تألیف علامه محقق هاشمی نسب، نه‌تنها یک منبع علمی، بلکه یک میراث گران‌سنگ از آراء فقهای معاصر است که به نمایندگی از نظرات مختلف در اصول فقه، به تبیین و تشریح مباحث می‌پردازد. اهمیت این کتاب برای پژوهشگران و طلاب در فهم بهتر مباحث اصول فقه و آراء فقها غیرقابل انکار است.
همچنین، لازم است تأکید شود که مطالعه و بهره‌گیری از این کتاب به عنوان یک منبع ارزشمند، می‌تواند به تقویت دانش و مهارت‌های علمی طلاب و پژوهشگران کمک شایانی نماید و به درک عمیق‌تری از مباحث اصول فقه و فقه اسلامی منجر شود. در نتیجه، تبدیل «غایة الوصول» به یک مرجع اصلی در تحصیلات علمیه و آموزش اصول فقه، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.
 

شیخ محمد سبحانی


🔻روانشناسی و جامعه شناسی در ادبیات فقهِ فردی و اجتماعی؛

✍️ استاد معظم دکتر سید صائب هاشمی نسب
(روانشناس، مجتهد، مدرس دروس خارج حوزه علمیه قم)

در عصر حاضر، تحولات شگرفی در زمینه‌های روانشناسی و جامعه‌شناسی به وقوع پیوسته است که نیاز به بررسی و تحلیل در قالب ادبیات فقه فردی و اجتماعی را بیش از پیش ضروری می‌سازد. انسان معاصر با چالش‌ها و پیچیدگی‌های جدیدی روبه‌رو است که نمی‌توان آن‌ها را صرفاً از منظر دینی و دستوری مورد ارزیابی قرار داد. این مسأله به‌خصوص در زمینه‌های اعتقادی و باطنی مطرح می‌شود که گاهی اوقات نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای واقعی و پیچیده‌ی روحی و اجتماعی افراد باشند.

روانشناسی به‌عنوان علمی که به مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان می‌پردازد، می‌تواند به‌عنوان یک ابزار کلیدی در فهم بهتر انسان و جامعه‌ی معاصر در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، جامعه شناسی نیز با بررسی ساختارها و روابط اجتماعی به ما کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از وضع موجود و چالش‌های اجتماعی پیدا کنیم. این دو علم، با داشتن چهارچوب‌های نظری و تجارب عینی، می‌توانند در ادبیات فقه فردی و اجتماعی بکار گرفته شوند و مفاهیم مذهبی و دینی را در قالبی تازه و نوین ارائه دهند.

با توجه به جامعه‌ای که به‌سرعت در حال تغییر و تحول است، اذهان افراد به سمت سؤالات عمیق‌تری در حوزه‌هایی چون معنا، هدف زندگی و ارتباطات انسانی سوق پیدا کرده است. در چنین شرایطی، تکیه صرف بر دستورات دینی و اعتقادات باطنی نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای روحی و روانی افراد باشد. در واقع، افراد معاصر به‌دلیل تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی، ممکن است خود را از چهارچوب‌های سنتی دینی دور احساس کنند و بیشتر به دنبال پاسخ‌های منطقی و علمی باشند. در این زمینه، اندک افرادی که همچنان به اصول فقهی سنتی پایبند(۱) مانده‌اند نیز، دغدغه‌های خاص خود را دارند و ممکن است به دنبال تبیین مفاهیم معنوی در چارچوب زندگی روزمره خود باشند.
از منظر جامعه‌شناختی، ساختارهای اجتماعی و نهادها نیز با چالش‌های جدیدی مواجه هستند. خانواده، آموزش و پرورش، و رسانه‌ها به‌عنوان نهادهای کلیدی، نقش مهمی در شکل‌گیری ذهنیت‌ها و رفتارهای فردی و جمعی ایفا می‌کنند. در واقع، این نهادها می‌توانند هم به‌عنوان منابعی برای پشتیبانی از فردیت و هم به‌عنوان عواملی برای محدودیت‌های اجتماعی عمل کنند. فرآیندهای جامعه‌شناختی مانند گروه‌سازی، هنجارها و ارزش‌های اجتماعی، تأثیر عمیقی بر روی ادبیات فقه فردی و اجتماعی دارند و می‌توانند موجب تحولات جدیدی در فهم دین و معنای زندگی شوند.

در این راستا، تأکید بر تعامل میان روانشناسی و جامعه‌شناسی با فقه فردی و اجتماعی، می‌تواند به ارائه راهکارهای بهتری در مواجهه با چالش‌های کنونی منجر شود. برای نمونه، می‌توان با استفاده از مباحث روانشناسی، به تحلیل فرآیندهای تصمیم‌گیری فردی در قالب فقهی پرداخت و با ارائه مشاوره‌های روانشناختی مبتنی بر اصول اسلامی، کیفیت زندگی را بهبود بخشید. همچنین، بررسی‌های جامعه‌شناختی در ارتباط با تغییرات اجتماعی، می‌توانند به فهم بهتری از اثرات این تغییرات بر روی نهادهای دینی و ادبیات فقهی منجر شوند.

به‌طور کلی، اگرچه برخی افراد هنوز به اصول و قواعد دین به‌عنوان مبنای زندگی خود پایبندند، اما اکثریت مردم به‌دلیل تجربیات جدید و تغییرات اجتماعی به‌سوی رویکردهای متنوع و علوم انسانی سوق یافته‌اند. برای مقابله با این چالش‌ها، لازم است که فقه فردی و اجتماعی نه‌تنها به مباحث سنتی پایبند باشد، بلکه بر اصول علمی و روانشناختی نیز تأکید ورزد. بدین ترتیب، فقه می‌تواند به‌عنوان یک مبنا برای پاسخ به سؤالات پیچیده انسانی و اجتماعی عمل کند و به‌جای انزوا و فاصله‌گذاری، زمینه‌های گفت‌وگو و تعاملات سازنده را فراهم می‌آورد.

در پایان، می‌توان گفت که ادبیات فقه فردی و اجتماعی نیازمند یک رویکرد نوین است که با بهره‌گیری از مباحث روانشناختی و جامعه‌شناختی، به فهم عمق‌تری از انسان و جامعه امروز دست یابیم. این تعامل می‌تواند موجب ایجاد راهکارهای مؤثری برای مسائل روزمره انسانی شد و سبب ارتقاء کیفیت زندگی فردی و اجتماعی گردد. بدین‌سان، روانشناسی و جامعه‌شناسی به‌عنوان دو علم کلیدی، می‌توانند در بازتعریف دین، معنویت و اخلاق در دنیای معاصر نقش بسزایی ایفا کنند.


(1)  پی نوشت:

در توضیح این نکته، لازم است به چندین مفهوم مهم توجه شود. ابتدا، باید اذعان کرد که پایبندی اندک برخی افراد به اصول فقهی سنتی به معنای نادیده گرفتن ارزش‌ها و مبانی نهادینه شده در اعتقادات دینی نیست، بلکه نمایانگر نوعی عدم برخورداری از عمق در درک و بهره‌برداری از مفاهیم دینی است. این افراد ممکن است در ترویج و تبلیغ دین، به روش‌های سنتی متکی باشند که در زمان خود کارآیی داشته‌اند، اما در شرایط امروز نیازمند بازنگری و نقد بیشتری هستند.

ثانیاً، اهمیت دارد که توجه کنیم این رویکرد سطحی به دین ممکن است منجر به عدم توانایی در مواجهه با چالش‌های جدید فرهنگی و اجتماعی شود. در این صورت، ناقص بودن دانش دینی می‌تواند از شدت اثرگذاری آن‌ها بر جامعه بکاهد و به نوعی نسل جدید را از مبانی ارزشمند دین دور کند. به همین دلیل، تشویق به تحقیق و تفحص در مباحث دینی و فراهم‌آوری زمینه‌های آموزشی مناسب، ضروری به نظر می‌رسد.

در نهایت، تأکید بر اینکه پایبندی به اصول و مبانی سنتی دین نباید به عنوان یک اشکال تلقی شود، بلکه باید به عنوان فرصتی برای ارتقا و تزکیه درک دین و مصالح آن مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین، ایجاد فضای گفت‌وگو و نقد سازنده برای بررسی و بازنگری رویکردهای دینی از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

 


#روانشناس
#روانشناسی_اجتماعی 
#جامعه
#زندگی
#حوزه_علمیه
#اجتهاد_اجتماعی
#نواندیشی 
#علامه_محقق_دکتر_هاشمی_نسب

شیخ محمد سبحانی