نقدی بر استشهاد آیت الله خوئی در مصباح الاصول: بررسی موثقه ابن بکیر و تأثیر سؤال سائل بر اطلاق جواب امام(علیه السلام)
برشی از تقریرات درس خارج اصول (قواعد فقهیه) استاد معظم هاشمی نسب«دام ظله»
آیت الله العظمی خوئی«رضوان الله تعالی علیه»، در اثر گرانقدر خود، مصباح الاصول، به نکتهای دقیق و بنیادین در مبحث اطلاق و تقیید اشاره میکنند و آن این است که سؤال سائل، به خودی خود، مانع از انعقاد اطلاق در جواب امام معصوم (علیه السلام) نمیشود. ایشان این مدعا را کاملاً متین و استوار میدانند. اما استشهادی که ایشان برای اثبات این مدعا به کار میبرند، مورد بحث و مناقشه است. ایشان به موثقه ابن بکیر استناد میکنند و استدلال مینمایند که فقهاء، با وجود اینکه سؤال در این موثقه در خصوص لباسی از پوست روباه، قاقم و سنجاب بوده است، به اطلاق جواب امام تمسک کردهاند و آن را محدود به همان موارد خاص ندانستهاند. ایشان بیان میکنند که اگر سؤال، موجب تقیید جواب میشد، فقهاء نمیتوانستند از عبارت "ما حرم علیک اکله فالصلاة فی کل شیء منه فاسد" در مواردی غیر از پوست حیوانات مذکور، مانند سایر حیوانات حرام گوشت، استفاده کنند.
در این مقاله، ضمن احترام به مقام شامخ آیت الله خوئی، به نقد استشهاد ایشان به موثقه ابن بکیر میپردازیم و نشان میدهیم که این موثقه نمیتواند شاهد مناسبی برای اثبات مدعای ایشان باشد. سپس، با تأکید بر درستی اصل مدعای آیت الله خوئی مبنی بر عدم تقیید اطلاق به واسطه سؤال سائل، دلایل دیگری برای اثبات این مدعا ارائه خواهیم داد.
اشکال بر استشهاد به موثقه ابن بکیر:
نکته اساسی که استشهاد آیت الله خوئی را با اشکال مواجه میکند، این است که در موثقه ابن بکیر، امام معصوم (علیه السلام) مستقیماً به سؤال ابن بکیر پاسخ ندادهاند. بلکه، امام (علیه السلام) کتابی را ارائه میدهند که ادعا میشود املاء رسول الله (صلی الله علیه و آله) است. در آن کتاب، حکم کلی و عامی بیان شده است: "الصلاة فی وبر کل شیء حرام اکله فالصلاة فی وبره و شعره و جلده و بوله و روثه و الوانه و کل شیء منه فاسد."
این عبارت، به خودی خود، مسبوق به هیچ سؤالی نیست. یعنی، حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) این حکم را به صورت مستقل و بدون در نظر گرفتن سؤال خاصی بیان فرمودهاند. بنابراین، نمیتوان ادعا کرد که فقهاء در تمسک به اطلاق این روایت، در واقع به اطلاق جواب امام معصوم (علیه السلام) تمسک کردهاند که با سؤال خاصی مقید نشده باشد. بلکه، فقهاء به اطلاق حدیث نبوی تمسک کردهاند که اساساً مستقل از سؤال سائل بوده است.
به عبارت دیگر، در موثقه ابن بکیر، دو مرحله وجود دارد:
1. مرحله سؤال: ابن بکیر از امام (علیه السلام) در مورد حکم نماز در لباسی از پوست حیوانات خاص (روباه، قاقم، سنجاب) سؤال میکند.
2. مرحله جواب: امام (علیه السلام) به این سؤال پاسخ مستقیم نمیدهند، بلکه حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را ارائه میدهند که به صورت کلی، حکم نماز در هر چیزی از حیوان حرام گوشت را بیان میکند.
اشکال اینجاست که استشهاد آیت الله خوئی بر مرحله دوم (حدیث نبوی) متمرکز است، در حالی که بحث ایشان (تأثیر سؤال بر اطلاق جواب) مربوط به مرحله اول (سؤال ابن بکیر) است. حدیث نبوی، به دلیل عدم وجود سؤال پیشین، از موضوع بحث خارج است.
اثبات مدعای آیت الله خوئی با دلایل دیگر:
با وجود اشکال بر استشهاد به موثقه ابن بکیر، اصل مدعای آیت الله خوئی مبنی بر عدم تقیید اطلاق به واسطه سؤال سائل، کاملاً صحیح و مورد تأیید است. دلایل متعددی برای اثبات این مدعا وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. اصل ظهور کلام: اصل اولی در فهم کلام، این است که کلام به صورت مطلق و عام حمل شود، مگر اینکه قرینهای قطعی بر تقیید یا تخصیص آن وجود داشته باشد. سؤال سائل، به خودی خود، نمیتواند قرینهای قطعی بر تقیید اطلاق باشد. زیرا، ممکن است سائل به دلیل عدم آگاهی از حکم کلی، از مورد خاصی سؤال کند، اما این به معنای این نیست که حکم فقط به همان مورد خاص محدود میشود.
2. مقاصد شریعت: شریعت اسلام، اهداف و مقاصد کلی و عامی دارد. احکام شرعی، به گونهای وضع شدهاند که این اهداف و مقاصد را محقق سازند. اگر سؤال سائل، به طور خودکار، موجب تقیید اطلاق احکام شود، این امر میتواند مانع از تحقق اهداف و مقاصد کلی شریعت شود.
3. سیره متشرعه: سیره متشرعه، که به معنای رفتار و عملکرد مسلمانان در عمل به احکام شرعی است، نشان میدهد که آنان، غالباً، به اطلاق جواب ائمه معصومین (علیهم السلام) تمسک میکردهاند و سؤال سائل را موجب تقیید آن نمیدانستهاند، مگر اینکه قرائن دیگری بر تقیید وجود داشته باشد.
4. مبنای عقلایی محاوره: در عرف عقلایی، هنگامی که شخصی از دیگری سؤالی میکند و او پاسخی میدهد، پاسخ او به صورت مطلق و عام حمل میشود، مگر اینکه قرینهای بر تقیید آن وجود داشته باشد. سؤال سائل، به خودی خود، نمیتواند قرینهای بر تقیید باشد.
در پایان، ضمن تأکید مجدد بر مقام علمی و فقاهت والای آیت الله العظمی خوئی، به این نتیجه میرسیم که استشهاد ایشان به موثقه ابن بکیر برای اثبات مدعای عدم تقیید اطلاق به واسطه سؤال سائل، با اشکال مواجه است. زیرا، در این موثقه، امام معصوم (علیه السلام) مستقیماً به سؤال ابن بکیر پاسخ ندادهاند، بلکه حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را ارائه دادهاند که مستقل از سؤال سائل بوده است. با این حال، اصل مدعای آیت الله خوئی کاملاً صحیح و مورد تأیید است و دلایل متعددی از جمله اصل ظهور کلام، مقاصد شریعت، سیره متشرعه و مبنای عقلایی محاوره، بر آن دلالت میکنند. به عبارت دیگر، سؤال سائل، به خودی خود، نمیتواند قرینهای برای تقیید اطلاق جواب امام معصوم (علیه السلام) باشد، مگر اینکه قرائن دیگری بر تقیید وجود داشته باشد.
والحمد لله رب العالمین