پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

نور شریعت ( محلی برای نشر آراء فقهی و اصولی، مباحث درسی و تألیفات علمی)

پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

نور شریعت ( محلی برای نشر آراء فقهی و اصولی، مباحث درسی و تألیفات علمی)

پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»


۴ مطلب با موضوع «دروس خارج فقه» ثبت شده است

مسئله‌ی وجوب نماز جمعه، همواره از مباحث مهم و چالش‌برانگیز در فقه شیعه بوده است. با توجه به ادله‌ی موجود و اقوال مختلف فقهاء، دستیابی به حکم قطعی در این زمینه، به ویژه در عصر غیبت، مستلزم بررسی دقیق و جامع است. در این نوشتار، با تکیه بر استظهار از ادله، اقوال فقها، و ملاحظات عرفی، به بررسی مسئله‌ی وجوب حضور در نماز جمعه‌ای که با شرایط منعقد شده، پرداخته و در نهایت، رویکردی احتیاطی را پیشنهاد خواهیم کرد.

بر اساس استظهار از ادله، برخی از روایات بر وجوب تعیینی اقامه نماز جمعه دلالت دارند و اطلاق آنها شامل عصر غیبت نیز می‌شود. از سوی دیگر، دسته‌ای دیگر از روایات، وجوب حضور بعد از اقامه نماز جمعه با شرایط خاص را اثبات می‌کنند. روایاتی نظیر "یجب علی کل مسلم أن یشهدها" در صحیحه محمد بن مسلم، یا روایت "تجب الجمعة علی من کان علی فرسخین فمن زاد علی ذلک فلیس علیه شیء"، به وضوح از وجوب حضور در نماز جمعه‌ای که با شرایط برگزار می‌شود، سخن می‌گویند.

هرچند ادعای اجماع محقق و علامه بر عدم وجوب تعیینی اقامه نماز جمعه در عصر غیبت قابل بررسی است، اما اجماعی بر عدم وجوب حضور در نماز جمعه‌ای که با شرایط منعقد شده، وجود ندارد. اتفاقاً، در جواهر الکلام آمده است که مشهور فقها دو دسته‌اند: گروهی قائل به وجوب تخییری اقامه و حضور شده‌اند و گروهی دیگر، قائل به وجوب تخییری اقامه و وجوب تعیینی حضور بعد از اقامه. این قول اخیر، به تعبیر جواهر، مشهورترین قول است.

با وجود این، چرا فقها به وجوب تعیینی حضور در نماز جمعه فتوا نمی‌دهند؟ به نظر می‌رسد چند عامل در این امر دخیل باشد:

اول: این‌که گفته شده حتی وجوب تعیینی حضور در نماز جمعه نیز خلاف مشهور است. این ادعا، به خودی خود، می‌تواند مانعی در راه فتوا به وجوب تعیینی حضور باشد.

دوم: فرمایشات آیت الله خمینی مبنی بر این‌که حتی در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) شرکت در نماز جمعه مستحب مؤکد بوده است، جای تامل دارد. استدلال ایشان بر این مبنا استوار است که اگر حضور در نماز جمعه واجب بود، باید هر جمعه یک انقلاب اجتماعی رخ می‌داد و همه مردان، فارغ از شیخ کبیر بودن یا مسافر بودن، از چهار طرف به سمت محل برگزاری نماز جمعه می‌آمدند. به ویژه در مسجد کوفه و شهر بزرگ کوفه، که جمعیت زیادی داشت و در اوائل خلافت حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) که هنوز خوارج جزء یاران حضرت بودند و اکثر مردم کوفه شیعیان علی بالمعنی الاعم بودند، جمعیت زیادی برای شرکت در نماز جمعه وجود داشت. و تخلف از یک واجب اجتماعی آن هم به شکل گسترده بسیار بعید به نظر می‌رسد. هرچند می‌توان استدلال کرد که فرمایش آقای خمینی در نهایت به معنای ملحق کردن عذرهای عرفی مانند مهمان داشتن و خسته بودن به عذرهای شرعی است، اما انصاف این است که این فرمایش موجه است و نمی‌توان به سادگی از آن گذشت.

سوم: احتمال وجود ارتکاز متشرعی بر عدم وجوب. اگر چنین احتمالی وجود داشته باشد، حتی اگر خطاب، ظاهر در وجوب باشد و تعبیرهای غلاظ و شدادی هم در آن به کار رفته باشد، باز هم به جهت وجود این قرینه لبیه متصله، ظهور فعلی احراز نمی‌شود. مشابه این استدلال در مورد غسل جمعه و غسل احرام نیز مطرح می‌شود، جایی که احتمال وجود ارتکاز متشرعی بر عدم وجوب، به عنوان قرینه لبیه متصله، مانع از احراز ظهور در وجوب می‌شود.

البته این وجه، مبتنی بر این است که آیه قرآن (سوره جمعه، آیه 9) را دلیل بر وجوب حضور ندانیم. فقهایی مانند مرحوم آیت الله خوئی (رضوان الله علیه) معتقد بودند که این آیه دلیل بر وجوب تعیینی حضور نیست. با این حال، اگر آیه قرآن را دلیل بر وجوب نماز جمعه بدانیم، می‌توان استدلال کرد که آیه قبل از تشکیل شدن ارتکاز متشرعی آمده است و ارتکاز متشرعی مانع از ظهور اطلاقی آیه نیست.

با توجه به مجموع ادله و ملاحظات فوق، مقتضای قاعده، التزام به وجوب تعیینی حضور در نماز جمعه است. با این حال، به دلیل وجود شبهات و استدلال‌های مخالف، و همچنین در نظر گرفتن احتیاط، فتوا به وجوب تعیینی حضور دشوار است.

رویکرد پیشنهادی:

با در نظر گرفتن تمام جوانب، پیشنهاد می‌شود که شرکت در نماز جمعه‌ای که با شرایط منعقد شده و حرجی و معنون به عنوان ثانوی نیست، بنا بر احتیاط واجب است. به عبارت دیگر، انسان تا حد امکان و با رعایت شرایط، در نماز جمعه شرکت کند، اما اگر به دلیل موجهی امکان شرکت در نماز جمعه را نداشت، مرتکب حرام نشده است.

همچنین، شخص می‌تواند برای عدم شرکت در نماز جمعه، سفر برود. ظاهر کلمات آیت الله خوئی (ره) این است که لازم نیست سفر شرعی و هشت فرسخی باشد، بلکه سفر عرفی کافی است و همین که به بیشتر از دو فرسخی برود کافی است. البته لازم است که هنگام اذان ظهر، از شهر خارج شده باشد و در شهر نباشد.

نتیجه:
مسئله‌ی وجوب حضور در نماز جمعه، از مسائل پیچیده و اختلافی در فقه شیعه است. با وجود ادله‌ای که بر وجوب حضور دلالت دارند، وجود شبهات و استدلال‌های مخالف، مانع از فتوا به وجوب تعیینی می‌شود. لذا، پیشنهاد می‌شود که با رعایت احتیاط، تا حد امکان در نماز جمعه شرکت شود، اما در صورت وجود عذر موجه، می‌توان از حضور در نماز جمعه صرف نظر کرد. این رویکرد احتیاطی، ضمن احترام به ادله‌ی وجوب، از ایجاد حرج و مشقت برای مکلفین نیز جلوگیری می‌کند.

 

📚 تقریرات درس خارج فقه (کتاب الصلاة) علامه محقق سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

شیخ محمد سبحانی

 

مسئله تقدم فضیلت وقت یا فضیلت جماعت، همواره یکی از مباحث مورد توجه فقها بوده است. این نوشتار به بررسی دقیق‌تر این مسئله، با تمرکز بر دیدگاه‌های مختلف مراجع تقلید و استدلال‌های ارائه شده، می‌پردازد. همان‌طور که در مقدمه بیان شد، در حالت عادی، اقامه نماز در وقت فضیلت آن، به ویژه در ابتدای وقت، امری مستحب و مورد تاکید است. اما در صورت وجود مانعی همچون امکان شرکت در نماز جماعت، این استحباب ممکن است دستخوش تغییر شود.

مروری بر مسئله:

مسئله اصلی این است که آیا می‌توان نماز را از ابتدای وقت فضیلت به تأخیر انداخت تا بتوان در نماز جماعت شرکت کرد، حتی اگر این تأخیر منجر به خروج از وقت فضیلت شود؟ به عبارت دیگر، آیا فضیلت نماز جماعت بر فضیلت اقامه نماز در اول وقت، غلبه دارد؟

دیدگاه صاحب عروة الوثقی:

صاحب عروة الوثقی، آیت الله سید محمدکاظم طباطبائی یزدی، در کتاب ارزشمند خود، عروة الوثقی، بیان می‌دارند که تأخیر نماز از ابتدای وقت به منظور شرکت در نماز جماعت یا حضور در مسجد، امری دارای فضیلت است، مشروط بر آنکه این تأخیر به حد افراط نرسد. به این معنا که تأخیر باید به گونه‌ای نباشد که وقت نماز به طور کلی در معرض خطر قرار گیرد.

اعتراض آیت الله حکیم:

آیت الله سید محسن حکیم، مرجع عالیقدر شیعیان، با دیدگاه صاحب عروه مخالفت کرده و استدلال می‌کنند که حتی اگر تأخیر نماز منجر به افراط (یعنی تأخیر زیاد و نزدیک شدن به انتهای وقت نماز) شود، باز هم ثواب عظیم نماز جماعت آنقدر بالاست که این تأخیر برای درک این ثواب، از اقامه نماز به صورت فرادی در وقت فضیلت، ارجحیت دارد. ایشان معتقدند فضیلت جماعت، خود جبران کننده تأخیر از وقت فضیلت است.

نظر آیت الله تبریزی:

مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی، از فقهای برجسته معاصر، نیز دیدگاهی مشابه آیت الله حکیم دارند. ایشان برای بررسی دقیق‌تر موضوع، آن را به دو مقام تفکیک می‌کنند:

  • مقام اول: تأخیر نماز از آغاز وقت به منظور درک نماز جماعتی که قبل از فوت وقت فضیلت برگزار می‌شود: در این حالت، آیت الله تبریزی معتقدند که تأخیر برای درک نماز جماعت اولی است. ایشان استدلال می‌کنند که روایات متعددی بر فضیلت بسیار بالای نماز جماعت (به عنوان مثال، معادل بیست و پنج برابر نماز فرادی) دلالت دارند. در مقابل، در مورد نماز در ابتدای وقت، تنها به فضیلت آن اشاره شده است و تعابیر مشابهی در مورد برتری آن بر جماعت وجود ندارد.

  • مقام دوم: تأخیر نماز جماعت به حدی که منجر به فوت وقت فضیلت شود: در این حالت، آیت الله تبریزی به اشکالی که از سوی مرحوم آیت الله خویی (استاد خود) مطرح شده است، اشاره می‌کنند. آیت الله خویی استدلال می‌کنند که روایات مربوط به فضیلت نماز جماعت، عموماً به نماز جماعت‌هایی اشاره دارند که در وقت فضیلت خوانده می‌شوند. ایشان این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا می‌توان فضیلت جماعت را به نمازی که خارج از وقت فضیلت اقامه می‌شود، تعمیم داد؟

با وجود این اشکال، آیت الله تبریزی نظر صاحب حدائق را نیز مورد بررسی قرار می‌دهند. صاحب حدائق معتقدند که تأخیر نماز به گونه‌ای که وقت فضیلت آن از دست برود، مصداق تضییع نماز است و باید همواره سعی کرد نماز را در وقت فضیلت اقامه کرد.

آیت الله تبریزی این نظر را رد کرده و بیان می‌دارند که اگر تأخیر نماز عصر به این معنا باشد که نماز جماعت در نزدیکی غروب آفتاب برگزار شود، باز هم قابل قبول است و تأخیر نماز برای درک جماعت، اشکالی ندارد. ایشان معتقدند که اگر شش هفتم وقت نماز (به عنوان مثال در نماز عصر) سپری شود، باز هم تأخیر برای درک جماعت مانعی ندارد. ایشان به روایتی استناد می‌کنند که تأخیر نماز را به تضییع وقت فضیلت مربوط می‌داند، نه به تضییع کل وقت نماز.

در نهایت، آیت الله تبریزی تأکید می‌کنند که حتی اگر تأخیر نماز منجر به افراط شود، باز هم بهتر است که صبر کرد تا نماز با جماعت خوانده شود، مگر اینکه این تأخیر به حدی برسد که عملاً تضییع نماز محسوب شود. ایشان این نظر را در مورد تأخیر نماز اول وقت برای درک فضیلت نماز در مسجد (به عنوان مثال، در مسجد الحرام یا مسجد النبی) نیز جاری می‌دانند.

دیدگاه استاد معظم هاشمی نسب (حفظه الله):

استاد معظم آقای هاشمی نسب، با احترام به دیدگاه‌های مراجع عظام تقلید، بیان می‌دارند که این مسئله برای ایشان خالی از اشکال نیست. ایشان نیز همانند مرحوم آیت الله خویی و آیت الله سیستانی، بر این باورند که فضیلت تأخیر نماز از وقت فضیلت برای درک نماز جماعت، برای ایشان به طور کامل ثابت نشده است. ایشان استدلال می‌کنند که روایاتی که می‌گویند "نماز جماعت معادل بیست و پنج نماز فرادی است"، به ذات نماز جماعت اشاره دارند و نمی‌توان به سادگی این فضیلت را به نماز جماعتی که در وقت فضیلت خوانده نمی‌شود، تعمیم داد. به عبارت دیگر، ممکن است این فضیلت مخصوص نماز جماعتی باشد که در وقت فضیلت اقامه می‌شود.

ایشان نتیجه می‌گیرند که در تزاحم بین نماز جماعت و وقت فضیلت، دلیل قاطعی بر استحباب درک جماعت، حتی اگر منجر به فوت وقت فضیلت شود، در دست نیست. با این حال، اگر قبل از فوت وقت فضیلت، نماز جماعت برگزار شود، تأخیر نماز برای شرکت در آن، اشکالی ندارد.

نتیجه‌گیری:

مسئله تزاحم بین وقت فضیلت و نماز جماعت، یک مسئله اختلافی بین فقها است. برخی از فقها، فضیلت جماعت را بر فضیلت وقت فضیلت ارجح می‌دانند، در حالی که برخی دیگر، به ویژه در صورتی که تأخیر منجر به خروج از وقت فضیلت شود، فضیلت وقت فضیلت را مقدم می‌شمارند. به نظر می‌رسد که در این مسئله، رجوع به احتیاط و عمل به فتوای مرجع تقلید شخصی، بهترین راهکار باشد. همچنین، توجه به نیت و انگیزه فرد در تأخیر نماز، نیز می‌تواند در تعیین حکم شرعی مؤثر باشد.

در نهایت، شایسته است مؤمنین، با در نظر گرفتن تمام جوانب و با مشورت با اهل علم و تقوا، در اینگونه موارد به بهترین وجه عمل نمایند تا از اجر و ثواب هر دو فضیلت (فضیلت وقت و فضیلت جماعت) بهره‌مند گردند.

📚 تقریرات درس خارج فقه (کتاب الصلاة) علامه محقق سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

شیخ محمد سبحانی

بررسی و تحلیل دیدگاه علامه مجلسی پیرامون بهترین راه شناخت راویان حدیث: رویکردی فراتر از علم رجال

برداشتی از دروس خارج فقه استاد معظم دکتر سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

علامه مجلسی، فقیه، محدث و عالم برجسته شیعه، در شرح حدیث «اعرفوا منازل الناس علی قدر روایتهم عنا» دیدگاهی نو و قابل تأملی را در مورد شناخت راویان حدیث ارائه می دهد. وی معتقد است که بررسی و تحلیل روایات نقل شده توسط هر راوی، روشی دقیق‌تر و مؤثرتر در شناخت جایگاه و وثاقت او نسبت به صرف مراجعه به کتب رجالی است. این مقاله به بررسی این دیدگاه، تحلیل جوانب مختلف آن، و ارائه پیشنهادات پیرامون به کارگیری آن در پژوهش های حدیثی معاصر می پردازد.

تفسیر و تبیین دیدگاه علامه مجلسی:

علامه مجلسی در عبارت خود به این نکته اساسی اشاره می کند که کتب رجالی، با وجود اهمیت انکارناپذیرشان، نمی توانند به طور کامل و جامع، تصویری دقیق از خصوصیات و ویژگی های هر راوی ارائه دهند. این محدودیت به دلایل مختلفی قابل توجیه است:

عمومیت و کلیت احکام رجالی: احکام رجالی غالباً مبتنی بر اطلاعات کلی و ظاهری از راوی هستند. ممکن است یک راوی در ظاهر موثق به نظر برسد، اما بررسی دقیق روایات او نشان دهنده ضعف در حافظه، اشتباه در نقل، یا حتی تعصب و گرایش های خاص باشد که بر صحت روایات او اثرگذار است.
تغییر شرایط و احوال راوی: ممکن است یک راوی در برهه ای از زمان فردی ثقه و مورد اعتماد بوده باشد، اما به مرور زمان و به دلیل تغییر شرایط زندگی، گرایش های فکری یا سیاسی، دچار انحراف شده باشد و روایات او تحت تاثیر این انحرافات قرار گرفته باشند. کتب رجالی معمولاً اطلاعات مربوط به این تغییرات را در بر ندارند.
محدودیت اطلاعات تاریخی: منابع تاریخی در مورد زندگی و احوال راویان حدیث، غالباً ناقص و پراکنده هستند. بسیاری از جنبه های زندگی راویان از دید مورخان پنهان مانده و در نتیجه، کتب رجالی نیز نمی توانند تصویری کامل از شخصیت آنها ارائه دهند.

در مقابل، علامه مجلسی معتقد است که بررسی روایات نقل شده توسط هر راوی، اطلاعات دقیق و ارزشمندی در مورد او ارائه می دهد. این اطلاعات می تواند شامل موارد زیر باشد:

دقت و ضبط راوی: بررسی روایات یک راوی می تواند نشان دهد که او تا چه حد در نقل روایات دقیق و امین بوده است. وجود اشتباهات فاحش، تناقضات آشکار، یا تحریف در روایات، می تواند نشان دهنده ضعف در حافظه یا دقت راوی باشد.
گرایش های فکری و اعتقادی راوی: محتوای روایات نقل شده توسط یک راوی می تواند نشان دهنده گرایش های فکری و اعتقادی او باشد. به عنوان مثال، راویانی که روایات زیادی در فضائل یک امام خاص نقل کرده اند، ممکن است دارای گرایش های غالیانه باشند.
میزان تقید راوی به تقیه: برخی از راویان به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی خاص، مجبور به تقیه بوده اند و روایات خود را به گونه ای بیان می کردند که با اعتقادات ظاهری حاکمان سازگار باشد. بررسی روایات این افراد می تواند نشان دهد که تا چه حد به تقیه پایبند بوده اند.
سطح علمی و فهم راوی: روایات نقل شده توسط یک راوی می تواند نشان دهنده سطح علمی و فهم او از مسائل دینی باشد. راویانی که روایات پیچیده و عمیق را نقل کرده اند، معمولاً از سطح علمی بالاتری برخوردار بوده اند.
اهمیت راوی به مسائل دینی: کثرت یا قلت روایات نقل شده توسط یک راوی می تواند نشان دهنده میزان اهمیت او به مسائل دینی و تلاش او برای نشر معارف اهل بیت (علیهم السلام) باشد.

 

مزایای رویکرد علامه مجلسی:

رویکرد علامه مجلسی در شناخت راویان حدیث، دارای مزایای متعددی است:

دقت بیشتر: این روش، با تکیه بر شواهد مستقیم و ملموس (یعنی روایات)، تصویر دقیق تری از راوی ارائه می دهد.
جامعیت: این روش، ابعاد مختلف شخصیتی و علمی راوی را در نظر می گیرد و به شناخت جامعی از او دست می یابد.
پویایی: این روش، امکان تشخیص تغییرات در احوال راوی را فراهم می کند و تصویری پویا از او ارائه می دهد.
تکمیل کننده علم رجال: این روش، به عنوان یک مکمل برای علم رجال عمل می کند و به محققان کمک می کند تا احکام رجالی را با دقت بیشتری تفسیر و اعمال کنند.

 

چالش ها و محدودیت های رویکرد علامه مجلسی:

با وجود مزایای فراوان، رویکرد علامه مجلسی با چالش ها و محدودیت هایی نیز روبرو است:

نیاز به تخصص و مهارت بالا: بررسی و تحلیل روایات نیازمند تخصص و مهارت بالایی در علوم حدیث، فقه، تاریخ و رجال است.
حجم زیاد کار: بررسی روایات یک راوی، به ویژه راویانی که روایات زیادی نقل کرده اند، می تواند زمان بر و طاقت فرسا باشد.
احتمال خطا در تفسیر: تفسیر روایات و استنباط نتایج از آنها، ممکن است با خطا همراه باشد.
عدم امکان استفاده در مورد همه راویان: در مورد برخی از راویان، تعداد روایات نقل شده بسیار کم است و امکان استفاده از این روش وجود ندارد.


پیشنهادات برای به کارگیری رویکرد علامه مجلسی در پژوهش های حدیثی معاصر:

با توجه به اهمیت و مزایای رویکرد علامه مجلسی، پیشنهاد می شود که این روش در پژوهش های حدیثی معاصر به طور گسترده تری مورد استفاده قرار گیرد:

آموزش روش شناسی: آموزش روش شناسی بررسی و تحلیل روایات، باید به عنوان یکی از دروس اصلی در حوزه های علمیه و دانشگاه ها تدریس شود.
تدوین نرم افزارهای تخصصی: نرم افزارهای تخصصی برای بررسی و تحلیل روایات، می تواند به محققان کمک کند تا این کار را با سرعت و دقت بیشتری انجام دهند.
انجام پروژه های تحقیقاتی: پروژه های تحقیقاتی متمرکز بر بررسی روایات راویان خاص، می تواند به شناخت دقیق تر آنها کمک کند.
ترویج فرهنگ تحقیق حدیثی: ترویج فرهنگ تحقیق حدیثی و ترغیب محققان به استفاده از رویکردهای نو و خلاقانه، می تواند به ارتقای سطح پژوهش های حدیثی کمک کند.

نتیجه گیری:

دیدگاه علامه مجلسی در مورد شناخت راویان حدیث، رویکردی نو و کارآمد است که می تواند به محققان کمک کند تا به شناخت دقیق تر و جامع تری از راویان حدیث دست یابند. با وجود چالش ها و محدودیت ها، این روش می تواند به عنوان یک مکمل ارزشمند برای علم رجال عمل کند و به ارتقای سطح پژوهش های حدیثی کمک کند. با آموزش روش شناسی، تدوین نرم افزارهای تخصصی، انجام پروژه های تحقیقاتی و ترویج فرهنگ تحقیق حدیثی، می توان این رویکرد را در پژوهش های حدیثی معاصر به طور گسترده تری مورد استفاده قرار داد.

شیخ محمد سبحانی

 

🔻بررسی نظریه اصولیِ اجتماع امر و نهی در فقه؛ از نگاه استاد معظم دکتر سید صائب هاشمی نسب حفظه الله تعالی

استاد معظم دکتر هاشمی نسب، در زمینه نظریه «اجتماع امر و نهی» و آثار آن در فقه، دیدگاه‌های قابل توجهی ارائه داده‌اند.
ایشان بر این باورند که در موارد خاص می‌توان بین امر و نهی جمع کرده و از معضلات فقهی رهایی یافت.
یکی از مثال‌های مشهور که در این راستا به آن اشاره می‌شود، موضوع خواندن نماز در لباس غصبی است.
در این مقاله قصد داریم نگاهی عمیق به نظریه اجتماع امر و نهی در اندیشه‌های استاد هاشمی نسب بیندازیم و استدلال‌های ایشان را بررسی کنیم.

▪️ مفهوم اجتماع امر و نهی

اجتماع امر و نهی به معنای وجود همزمان یک دستور و یک منع است.
این مفهوم به طور عمده در مباحث اصول فقه و در تشخیص مصادیق فقهی اهمیت دارد. به عبارت دیگر، آیا ممکن است همزمان بر انجام یک عمل امر شده و از آن نیز نهی شود؟
این پرسش از دیرباز مورد بحث فقهاء عظام و اصولیون قرار گرفته و هر یک به نحوی سعی در تبیین و توجیه این حالت داشته‌اند.

استاد هاشمی نسب در درس خارج فقه خود به این موضوع پرداخته و به استناد ادله شرع، قائل به این هستند که اجتماع این دو مفهوم در موارد خاص ممکن و به دور از مشکل است.
ایشان در بیان خود به موضوعاتی می‌پردازند که در آن‌ها عمل به تکلیف واجب موجب محرومیت از فرایض دیگر نمی‌شود، حتی اگر در صورتی خاص تحت شرایطی قرار گیرد که ممکن باشد عملی که انجام می‌شود، از مصادیق عمل حرام نیز باشد.

▪️ خواندن نماز در لباس غصبی

یکی از مثال‌های محوری که استاد هاشمی نسب به آن اشاره می‌کنند، نماز خواندن در لباس غصبی است.
از نظر فقهی، نماز واجب‌ترین عمل عبادی است که بر هر مسلمانی فرض است.
در عین حال، پوشیدن لباس غصبی از نظر شرعی نهی شده و عملی حرام محسوب می‌شود.
با این حال، استاد هاشمی نسب استدلال می‌کنند که انسان نمی‌تواند از خواندن نماز به عنوان یک واجب، حتی در حال پوشیدن لباس غصبی، محروم گردد.

ایشان می‌فرمایند که در مقام عمل، باید به تکلیف واجب توجه کرد و نماز به عنوان یک فریضه دارای اهمیت بسیای است که انسان را ملزم به انجام آن می‌سازد.
بدین ترتیب، اگر لباس نمازگزار غصبی باشد ، به دلیل وجوب نماز، انسان نمی‌تواند از این فریضه محروم گردد.
این نشان‌دهنده جمع ممکن بین امر و نهی است که استاد هاشمی نسب به آن اعتقاد دارند.

▪️ دلایل نظریه

استدلال‌های استاد هاشمی نسب در این زمینه مبتنی بر چند محور اصلی است:

1. ضرورت انجام واجبات: با توجه به اینکه فرایض دینی باید توسط مسلمانان انجام شود، نمی‌توان افراد را به بهانه‌ی عدم شرایط ایده آل از انجام آن‌ها محروم کرد.

2. تشخیص اولویت‌ها: در صورت تضاد بین واجب و حرام، در بسیاری موارد، واجب بر حرام تقدم می‌یابد.
این نکته به ویژه در مواردی که انجام عمل مورد نظر به حفظ و تقویت ایمان و ارتباط مسلمان با خداوند کمک می‌کند، نمایان‌تر است.

3. قواعد فقهی: اصول فقه برخی قواعد را مطرح می‌کنند که در این شرایط می‌توان از آن‌ها بهره برد، به‌ویژه قواعدی چون «الواجب لا یسقط بالحرام» (واجب به واسطه حرام ساقط نمی‌شود) که از استدلال‌های متداول در این زمینه به شمار می‌رود.

▪️ نتیجه‌گیری

نظریه استاد معظم دکتر سید صائب هاشمی نسب حفظه الله تعالی، با تأکید بر مفهوم اجتماع امر و نهی و تأکید بر وجود اولویت‌های شرعی، دیدگاه جدیدی را در حیطه فقه اسلامی ارائه می‌دهد. ایشان با ارائه مثال‌های واقعی، از جمله نماز خواندن در لباس غصبی، نشان می‌دهند که چگونه می‌توان در موقعیت‌های دشوار اصول دینی را به شکلی متوازن و منطقی به کار بست.
با این تفاسیر، نظریه استاد هاشمی نسب نه تنها بُعد جدیدی به مباحث فقهی اضافه می‌کند بلکه می‌تواند راهگشای حل معضلات جدی در تعاملات فقهی معاصر باشد.

#نوآوری
#نوآوری_در_فقه
#علامه_محقق_دکتر_هاشمی_نسب

🆔 https://t.me/Norshariat

شیخ محمد سبحانی