پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

نور شریعت ( محلی برای نشر آراء فقهی و اصولی، مباحث درسی و تألیفات علمی)

پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»

نور شریعت ( محلی برای نشر آراء فقهی و اصولی، مباحث درسی و تألیفات علمی)

پایگاه اطلاع رسانی استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله»


۳ مطلب با موضوع «تاریخ اسلام» ثبت شده است

غدیر خم و ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در منابع اهل سنت: بررسی موردی حدیث غدیر در «مستدرک حاکم نیشابوری»

واقعه غدیر خم، به عنوان یکی از نقاط عطف و حساس تاریخ اسلام، همواره موضوع بحث و بررسی در میان مذاهب مختلف اسلامی بوده است. این واقعه، که در آن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت علی (علیه‌السلام) را به عنوان مولای مومنان معرفی نمودند، از اهمیت بسزایی در شکل‌گیری باورهای شیعیان برخوردار است. اما اهمیت این واقعه تنها محدود به دیدگاه شیعیان نبوده و در منابع و میراث مکتوب اهل سنت نیز بازتاب گسترده‌ای داشته است. در این میان، نقل روایات مربوط به غدیر در کتب حدیثی و تاریخی اهل سنت، گواه بر این مدعاست.

در اینجا به بررسی یکی از مهم‌ترین این نقل‌ها، یعنی حدیث غدیر در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر حاکم نیشابوری، دانشمند برجسته اهل سنت در قرن چهارم هجری، می‌پردازیم.

حاکم نیشابوری، ابوعبدالله محمد بن عبدالله الضبی النیسابوری الشافعی، از محدثان، مورخان و فقهای بنام اهل سنت در قرن چهارم هجری است. او کتاب «مستدرک علی الصحیحین» را با هدف جمع‌آوری احادیثی که به نظر او بر شرایط احادیث صحیح بخاری و مسلم منطبق بودند، تألیف نمود. اعتبار این کتاب در میان علمای اهل سنت متغیر است؛ برخی آن را به دلیل وجود احادیث ضعیف مورد انتقاد قرار داده‌اند و برخی دیگر، با در نظر گرفتن دقت و وسعت دانش حاکم نیشابوری، آن را مورد توجه و استفاده قرار می‌دهند. با این حال، نمی‌توان منکر جایگاه این کتاب به عنوان یکی از منابع مهم حدیثی اهل سنت گردید.

حدیث غدیر در «مستدرک حاکم» در جلد سوم، صفحه 613 نقل شده است. متن روایت، با اشاره به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر خم در روزی بسیار گرم، آغاز می‌شود. سپس به حمد و ثنای خداوند از سوی حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و پرسش ایشان از مردم درباره اینکه چه کسی نسبت به آنان از خودشان اولی‌تر است، اشاره می‌گردد. پاسخ مردم، مبنی بر اینکه خداوند و رسول او داناترند، فضای مناسبی را برای اعلام ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فراهم می‌سازد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از تأیید برتری خود نسبت به مؤمنان، این جمله کلیدی را بیان می‌فرمایند: "هر که من مولای او هستم پس علی مولای اوست."

اهمیت این روایت در «مستدرک حاکم» از چند جهت قابل بررسی است. اولاً، نقل این حدیث در کتابی که هدف آن جمع‌آوری احادیث صحیح و مطابق با معیارهای بخاری و مسلم است، نشان‌دهنده اعتقاد حاکم نیشابوری به صحت این روایت است. این مسئله، به خودی خود، نشانگر اهمیت و اعتبار واقعه غدیر در نزد این عالم برجسته اهل سنت است. ثانیاً، متن حدیث، با صراحت، بر مسئله ولایت و سرپرستی حضرت علی (علیه‌السلام) بر مومنان تأکید می‌کند. هرچند که تفسیر واژه "مولا" در این حدیث، همواره مورد اختلاف میان شیعه و سنی بوده است، اما وجود چنین نقلی با این صراحت در یکی از منابع معتبر اهل سنت، نشان‌دهنده اهمیت این واژه و دلالت‌های احتمالی آن است.

بررسی و تحلیل این حدیث در «مستدرک حاکم» و مقایسه آن با سایر نقل‌های موجود در منابع اهل سنت، می‌تواند به درک عمیق‌تری از دیدگاه اهل سنت نسبت به واقعه غدیر و مسئله ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) منجر شود. لازم به ذکر است که تفسیر و تحلیل این حدیث، نیازمند توجه به سیاق و قرائن موجود در روایت، و همچنین بررسی دیدگاه‌های مختلف علمای اهل سنت در این زمینه است.

در نهایت، می‌توان گفت که حدیث غدیر در «مستدرک حاکم نیشابوری»، نمونه‌ای بارز از بازتاب واقعه غدیر در میراث مکتوب اهل سنت است. این حدیث، به عنوان یکی از مستندات تاریخی و روایی، می‌تواند در گفتگوهای بین‌مذاهبی و تلاش برای ایجاد تفاهم و همدلی بیشتر میان مسلمانان، نقش مهمی ایفا کند. بررسی و تحلیل دقیق این گونه روایات، با رعایت اصول علمی و انصاف، می‌تواند به روشن شدن زوایای پنهان تاریخ اسلام و درک صحیح‌تر از وقایع مهم آن، کمک شایانی نماید. این امر، نه تنها به فهم بهتر گذشته منجر می‌شود، بلکه می‌تواند در ساختن آینده‌ای روشن‌تر و مبتنی بر احترام متقابل و تفاهم، مؤثر واقع شود.

 

بررسی و شرح توسط استاد معظم هاشمی نسب «دام ظله»

شیخ محمد سبحانی


هوالعزیز؛
اهل سنت بر خلاف شیعیان قائلند که مسأله غدیر خم با خلافت و جانشینی امام علی علیه السلام مرتبط نیست و برای گفته های خود دلائلی می آورند، از جمله این که می گویند کلمه (مولی) در این سخن پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله که می فرمایند:  "من کنت مولاه فعلی مولاه‏--هر کس من مولای او بودم، هم اکنون علی مولای شماست"به معنای دوست است، نه خلیفه.چرا که در آیات زیادی، مولی در این معنا به کار رفته است.
به عنوان مثال خداوند متعال در سوره حضرت محمد آیه 11 می فرماید: ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّـهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَأَنَّ الْکَافِرِ‌ینَ لَا مَوْلَىٰ لَهُمْ، این براى آن است که خداوند مولا و سرپرست کسانى است که ایمان آوردند؛ امّا کافران مولایى ندارند ، خداوند دوست و کارساز مسلمانان است و برای کافران دوستی نیست.
و نیز در سوره تحریم می فرماید:«فَإِنَّ اللَّـهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِ‌یلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ»(تحریم ایه 4) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح.

🔸در پاسخ به این گفتار باید توجه داشت که:
اولا: مولا فقط به معنای دوست نیست بلکه طبق کتب اهل لغت، به معنای تصدی و صاحب اختیار هم آمده است (1)

ثانیا: قرائنی وجود دارد که منظور از مولا خلیفه و سر پرست است، زیرا اولا: چطور ممکن است پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله افرادی را در آن بیابان داغ و سوزان جمع کند و فقط به مردم بگوید آن فرد ، دوست من است، مگر مردم نمی دانستند که امیرالمومنین دوست پیامبر اکرم است ؟!
البته ذکر یک نکته در این جا لازم است که بعضی از اهل سنت مساله گرمی هوا را در غدیر خم انکار می کنند، اما باید توجه کنند که احمد بن حنبل درکتاب مسند خود درباره شدت گرمی هوا در روز غدیر چنین می گوید:
حَدَّثَنَا عَفَّانُ حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ عَنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ أَبِی عُبَیْدٍ عَنْ مَیْمُونٍ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ وَأَنَا أَسْمَعُ نَزَلْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِوَادٍ یُقَالُ لَهُ وَادِی خُمٍّ، فَأَمَرَ بِالصَّلَاةِ فَصَلَّاهَا بِهَجِیرٍ قَالَ فَخَطَبَنَا وَظُلِّلَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِثَوْبٍ عَلَى شَجَرَةِ سَمُرَةٍ مِنْ الشَّمْسِ فَقَالَ أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَوَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنِّی أَوْلَى بِکُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ قَالُوا بَلَى قَالَ فَمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ عَلِیًّا مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَوَالِ مَنْ وَالَاهُ.»
زید بن ارغم می گوید: همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در سرزمینی به نام غدیر فرود آمدیم.
پیامبر امر به نماز نمود و در گرمای زیاد نماز را خواندند و بعد از آن خطبه ای ایراد فرمودند درحالی که برای حضرت با پارچه ای بر روی درخت سمرة سایه بانی زده شده بود به خاطر گرمای خورشید...
توضیح این مطلب لازم است که: «هجیر» به معنای گرمای نیمروز، و سختی گرما آمده است.
در جملۀ «من الشمس» من تعلیلیه است؛ یعنی به خاطر گرمای خورشید برای رسول خدا«صلی الله علیه و آله» سایه بانی درست کردند.(2)
(این مطلب را نباید فراموش کرد که : قسمت جنوب عربستان (مکه و جحفه و غدیر خم) چیزی به عنوان زمستان و حتی پائیز ندارد، بعضی شبهایش (15 آذر تا 15 بهمن) سرد است، اما روزها در طول سال آفتاب سوزان است)
ثانیا: پیامبر اکرم قبل از جمله"هر کس من مولای او هستم هم اکنون این علی مولای اوست"فرموده بود : «أَلَسْتُ اوْلى‏ بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؛ آیا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و اولى‏ نیستم!(3)
گفتن این جمله (آیا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و اولى‏ نیستم) تناسبى با بیان یک دوستى ساده ندارد، بلکه این جمله در صدد بیان این مطلب است که : «همان اولویّت و اختیارى که من نسبت به شما دارم و پیشوا و سرپرست شما هستم، براى على علیه السلام نیز ثابت است.»
ثالثا: بعد از این که پیامبر اکرم ،امیرالمومنین را به جانشینی تعیین کرد، عمر به او تبریک گفت، حال اگر هدف پیامبر اکرم معرفی دوستی علی بود دیگر چه نیازی به تبریک داشت ؟!
در مسند احمد آمده است که: عمر بعد از معرفی امام علی به خلافت این چنین خطاب به علی علیه السلام کرد و گفت:  هَنیئاً یَا بْنَ أَبی طالِبٍ أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَیْتَ مَوْلى‏ کُلِّ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ ،گوارا باد بر تو اى فرزند أبی طالب! صبح کردى و شام کردى در حالى که مولاى هر مرد و زن با ایمان هستى!(4)

رابعا: جمهور علمای اهل سنت در معنای حدیث غدیر گفته اند که مولا به معنای سرپرست آمده است.
محمد بن طلحه شافعی از علمای بزرگ اهل سنّت می‌گوید: فیکون معنى الحدیث: من کنت أولى به أو ناصره أو وارثه أو عصبته أو حمیمه أو صدیقه فإن علیا منه کذلک، وهذا صریح فی تخصیصه لعلی بهذه المنقبة العلیة وجعله لغیره کنفسه ... بما لم یجعله لغیره. ولیعلم: أن هذا الحدیث هو من أسرار قوله تعالى ... فإنه أولى بالمؤمنین وناصر المؤمنین وسید المؤمنین.
وکل معنى أمکن إثباته مما دل علیه لفظ (المولى) لرسول الله فقد جعله لعلی علیه السلام. وهی مرتبة سامیة ومنزلة شاهقة ودرجة علیة ومکانة رفیعة خصه صلى الله علیه وسلم بها دون غیره، فلهذا صار ذلک الیوم یوم عید وموسم سرور لأولیائه.

معناى حدیث غدیر این است: هر کس که من بر او أولى و سزاوارتر و یا ناصر و  وارث و یا پشتیبان و دوست صمیمی او هستم علی هم برای او این چنین است. و این کلام صریح در تخصیص علی به این منقبت بلند بوده و او را برای دیگران مانند خود قرار داده و این خصوصیت را برای دیگری قائل نشده است .
از این رو دانسته می‌شود که: این حدیث از أسرار سخن خدای تعالى است ... که [مضمون آن] در آیه مباهله نیز آمده. پس به درستی که علی از همه کس بر مؤمنین اولی و سزاوارتر است و ناصر مؤمنین و سید آقای مؤمنین است. و هر معنایى که امکان داشته باشد از لفظ «مولی» برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم إثبات کنیم همان را برای علی می‌توان ثابت نمود. و این مرتبه‌ای بلند و والا و منزلتی دست نیافتنی و درجه‌ای عالی و مکانتی رفیع است که پیامبر آن را به علی و نه به دیگری اختصاص داده است. و از این روست که روز غدیر  روز عید و موسم سرور برای دوست‌ داران علی [علیه السلام‌] گشته است.(5)

کلام بسیار است اما به این وجه از وجوه بحث بسنده میشود. والسلام

پی نوشت ها:
 [1 ] المفردات الراغب، ص 570
 [2 ] مسند الإمام أحمد بن حنبل ،ح19325
 [3 ] المستدرک علی الصحیحین،نیشابوری، ج 4 ص 686
 [4 ] مسندِ احمد، جلد 4، صفحه 281
 [5 ] مطالب السئول، محمد بن طلحه شافعی، ص 45-44، سبط ابن الجوزی،تذکره الخواص  ص ، 34 -30 و . . 

شیخ محمد سبحانی

آن کس که عمار را به صفین آورده بود، او را کشت.

#تاریخ_اسلام  #فریب  #مغالطه

عمرو بن عاص به معاویه گفت: ای معاویه! آیا نشنیدی که عبدالله چه گفت!؟ معاویه گفت: چه گفت؟ عمرو عاص اعتراض پسرش در مورد کشتن عمار در صفین، توسط معاویه، علی رغم خبردادن پیامبر بر کشته شدن عمار توسط گروه ستمگر را برای معاویه تعریف کرد. معاویه در جواب عمرو عاص گفت: تو آدم احمق و بی عقلی هستی! همیشه داری حرف می زنی و در نجاست غرق شدی!! آیا ما او را کشتیم؟ نه، آن کس که عمار را به صفین آورده بود، او را کشت. وقتی معاویه این توجیه را در مورد قتل عمار مطرح کرد؛ تمام لشگریان معاویه از چادرها و خیمه های خود بیرون رفتند و گفتند که عمار را کسی کشت، که او را به این نبرد آورد. ... [ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج7، ص 270]

وقتی عمار بن یاسر کشته شد، عمرو بن حزم به پیش عمرو بن عصا رفت و گفت که عمار کشته شد و پیغمبر هم گفته بود که او را گروه ستمگر خواهند کشت. عمرو بن عاص با حالت نگرانی برگشت تا وارد بر معاویه شد. معاویه به او گفت: چه شده است؟ گفت: عمار کشته شد! معاویه گفت: خوب کشته شد، مگر چه می شود؟ عمرو گفت: من از رسول خدا شنیدم که می گفت: او را گروه ستمگر می کشند! معاویه به او گفت: تو خود را در نجاست آلوده کردی! آیا ما او را کشتیم؟ همانا او را علی و یارانش کشت! آنها عمار را به میدان نبرد آوردند تا در میان نیزه های ما و یا شمشیرهای ما قرار بگیرد و کشته شود! [مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص 199، ح 17813]

عبدالله بن حارث می گوید: همانا عمرو بن عاص به معاویه گفت: ای امیرالمؤمنین! آیا از پیامبر نشنیدی که موقع ساخت مسجد به عمار گفت: همانا تو خیلی مشتاق جهاد هستی! تو از اهل بهشت هستی و گروه ستمگری تو را خواهند کشت. معاویه گفت: بله شنیدم! عمرو گفت: پس چرا او را کشتی؟ معاویه گفت: به خدا قسم که تو همیشه در نجاست خود غوطه ور بودی! آیا ما او را کشتیم؟ نه، آن کس که عمار را به صفین آورده بود، او را کشت. [المعجم الکبیر، للطبرانی، ج 19، ص330، ح 758 و مسند أبی یعلى، ج13، ص 333، ح 7351]

🔷 برشی از مباحث استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب

شیخ محمد سبحانی